فرهنگ اسلامی مسلمانان که از دوران رسول خدا بر آن تربیت شده‌اند تفاوت زیادی با دیگر فرهنگ‌ها دارد؛ در این فرهنگ رسول خدا (ص)، آن مایه رحمت برای جهانیان و کسی که مهر تأیید «وانک لعلی خلق عظیم» بر تارک او می‌درخشد بسیار محبوب و حتی محبوب‌تر از جان انسان است. 

این فرهنگ اسلامی و انسانی ماست که به همگان ارج می‌نهد و به هیچ وجه نمی‌خواهد به یکی از انسان‌ها در هر دیانتی و با هر عقیده‌ای ولو باطل که باشد کمترین زیانی وارد کند حتی اگر از گاوپرستان هم باشد. اسلام هیچ‌گاه تحقیر و تمسخر را بر نمی‌تابد بلکه کار اسلام دعوت به سوی خداوند با حکمت و بصیرت است. این در حالی است که فرهنگ امروز غرب فرهنگ سرکشی به تمام معنای کلمه در مقابل خداوند است؛ فرهنگی است برگرفته از داستان‌ها و افسانه‌ها؛ فرهنگی بر مبنای نزاع میان انسان مخلوق و خالق رئوف رحیم او و این امر کاملاً به دور از عقل است. چنین فرهنگی که بر سرکشی و نافرمانی از خداوند استوار است و جهان غیر مادی را به باد تحقیر و تمسخر می‌گیرد، به طور کلی با فرهنگی که ما به آن معتقدیم و تمام ادیان بر حق آسمانی به آن گردن نهاده‌اند مخالف است. به همین خاطر چندان بعید نیست که نزاع و برخورد میان این دو فرهنگ مختلف همواره وجود داشته باشد. 

از رهیافت تربیتی اسلام به ما دستور می‌دهد فرزندانمان را بر اساس اخلاق نیک و رفتار احسن بلکه نیکی کردن در مقابل بدی‌ها تربیت کنیم: 

 « وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» 

نیکی و بدی یکسان نیست. (هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی. بلکه بدی و زشتی دیگران را) با زیبا‌ترین طریقه و بهترین شیوه پاسخ بده. نتیجه‌ی این کار، آن خواهد شد که کسی که میان تو و میان او دشمنانگی بوده است، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد. به این خوی (و خلق عظیم) نمی‌رسند مگر کسانی که دارای صبر و استقامت باشند، و بدان نمی‌رسند مگر کسانی که بهره‌ی بزرگی (از ایمان و تقوا و اخلاق ستوده) داشته باشند. 

این در حالی است که تربیت غربی بر اساس برتری این عامل غربی یا خون یا رنگ آبی - اگر این تعبیر درست باشد- بر سایر خون‌ها استوار است با وجود اینکه رنگ خون عقلا و علما هیچ تفاوتی با همدیگر ندارد. اینجاست که گاهی اوقات چنین مشکلات در بین مسلمانان به وجود می‌آید و چیز جدیدی نیست اما امروز از جهت شیوه و روش تازه است و از جهت ابزار نمایش تازگی دارد؛ زیرا جهان امروز به دهکده کوچکی تبدیل شده است و انسان از راه رسانه‌های نوین از بخش اعظم حوادث جهان به ویژه آنچه را که در طی چند ثانیه پخش می‌شود اطلاع می‌یابد. ما مسلمانان‌گاه و بی‌گاه این توهین‌ها را می‌شنویم از کاریکاتورهای زشت از رسول خدا (ص) و عمل توهین آمیز عده‌ی قلیل و بی‌شرمی که این عمل ناپسند را انجام داده‌اند و جهان اسلام را علیه خود تحریک کرده‌اند؛ این حق مسلمانان است که اعتراض کنند و بر ضد دشمنان و بدخواهان پیامبری که او را از مال و جان و روح و روانشان بیشتر دوست دارند موضع بگیرند. 

اما همین پیامبر که ما برایش قیام کرده‌ایم به ما دستور داده است که واکنش ما همواره یک واکنش مثبت باشد و خود نمونه‌ی عملی چنین شیوه‌ای بوده است؛ ما نباید زشتی را با زشتی پاسخ دهیم و در مقابل جنایت مقابله به مثل کنیم؛ بلکه روش رسول خدا (ص) پاسخ به بهترین شیوه بوده است. در نظر او نیکی و بدی همسان نیستند پس باید به شیوه نیکو با بدی مقابله کرد. در کتاب‌های قدیمی و در قرآن درباره صفات و ویژگی‌های این پیامبر بزرگوار آمده است که حلم و بردباری‌اش همواره بر جانب خشم و غضبش غالب بود. نمونه آن این حکایت است که روزی رسول خدا (ص) در بین اصحابش نشسته بود که ناگهان زید بن سعمه که از علمای یهود بود وارد شد؛ صفوف اصحاب را شکافت تا اینکه خود را به رسول خدا (ص) رساند؛ یقه‌اش را گرفت و محکم کشید و با خشم و عصبانیت گفت: قرضم را پرداخت کن ‌ای محمد شما بنی هاشم همیشه در پرداخت قرض سهل انگاری می‌کنید! رسول خدا (ص) از این مرد یهودی چند درهم قرض کرده بود اما هنوز موعد پرداخت آن نرسیده بود. عمر بن خطاب برخاست و شمشیرش را درآورد و گفت: یا رسول الله بگذار گردن این مرد را بزنم! رسول خدا (ص) فرمود: نه‌ ای عمر تو او را به حسن طلب و مرا به حسن ادا دعوت کن! مرد یهودی گفت: قسم به کسی که تو را به حق فرستاده است من برای طلب قرضم نیامده بودم؛ فقط آمده بودم اخلاق تو را بیازمایم و من می‌دانم که زمان بازپرداخت هنوز مانده است. اما من تمام صفاتت را در تورات خوانده بودم و دیدم که همه‌ی آن صفات در تو وجود دارد مگر یک صفت که هنوز آن را از تو تجربه نکرده بودم و آن هم حلم و بردباری تو در هنگام خشم و عصبانیت است و اینکه شدت جهالت و نادانی مردم تنها به حلم و شکیبابی بیشتر تو می‌انجامد؛ پس گواهی می‌دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست و تو محمد فرستاده‌ی او هستی «أشهد أن لا إله إلا الله وأنک محمد رسول الله». قرضی هم که میان من توست صدقه‌ی فقرا باشد. 

رسول خدا (ص) در تعامل و رفتار با مردم این گونه بود؛ چه آزار و اذیت‌ها که در مکه مکرمه ندید از عذاب و گرسنگی و محاصره و نهایتا توطئه ترور؛ تمام این بلایا را به جان خرید با این حال زمانی که مکه را فتح کرد با خشوع و فروتنی به درگاه خدا سجده کرد و خطاب به مردم مکه فرمود: «إذهبوا فأنتم الطلقاء» بروید شما آزاد هستید. این شیوه رسول خدا (ص) در تعامل با مردم بود و واجب است که این امت به او اقتدا کند زیرا مهم‌ترین شرط عبادت و بندگی آن است که بر اساس منهج الهی و خالص برای خدا باشد نه در راستای هوی و هوس و احساسات؛ محبت به رسول خدا (ص) و قیام بر ضد دشمنان او یک عبادت محسوب می‌شود و عبادت باید بر اساس شیوه رسول خدا و بر روش اسلام باشد و به دور از هوی و هوس و شهوات و احساساتی صورت گیرد که سلف صالح ما آن را به مثابه تندبادی علیه ایمان و اخلاق و ارزش‌ها می‌دانند. 

کشته شدن چند تن از جمله سفیر یک کشور در حادثه حمله به برخی از اماکن و به آتش کشیدن اتومبیل‌های عمومی و خصوصی، هیچ کدام بر اساس روش رسول خدا (ص) نیست اگر چنین حادثه‌ای در زمان شخص رسول الله اتفاق می‌افتاد یقیناً ما را از آن باز می‌داشت و کسانی را که به اموال دیگران تعدی کرده‌اند و لو اموال کافران مجازات می‌کرد؛ زیرا مال و دارایی مردم مصون است به ویژه زمانی که مردم در امنیت باشند این امنیت به همه داده می‌شود و کوچک‌ترین فرد جامعه نیز تلاش می‌کند قراردادش را محترم بشمارد چه رسد به دولت‌ها و دولت‌ها. سفیران نباید کشته شوند و پیامبر فرستادگان مسیلمه‌ی کذاب را امان داد تا اینکه به سرزمینشان رسیدند با اینکه آنان مرتد بودند. علاوه بر این پیامبر اسلام ما را با قاعده‌ی دیگری به نام فقه مآلات یا سد ذرایع آشنا می‌کند؛ فقه مآلات یعنی اینکه ما باید به آینده اعمال و رفتارمان نظر کنیم؛ اعمال ما به کجا ختم می‌شود و چه پیامدهایی در پی دارد؟ سد ذرایع یعنی اینکه از هر عملی که به یک مشکل یا حرام یا امر ممنوعی ختم می‌شود جلوگیری کنیم و باید جلوی بهانه‌ها گرفته شود. به همین خاطر رسول خدا که منافقان را به خوبی می‌شناخت و می‌دانست که برخی از آنان کاملاً مرتد و از اسلام خارج شده‌اند و حتی برای اسلام و مسلمانان نقشه می‌کشند، با روم روابطی دارند و مسجد ضرار را بر مبنای همین روابط احداث کرده‌اند؛ با این حال و با وجود درخواست برخی از اصحاب هیچ‌گاه آنان را نکشت و این معلم امت که فقه مآلات و سد ذرایع را به امتش آموزش می‌داد در پاسخ به اصحابش فرمود: «به هیچ وجه! می‌خواهید بگویند محمد یارانش را می‌کشد؟» این یعنی ترس از بدنام شدن اسلام و از باب سرانجام وخیم این عمل است و بدین ترتیب از یک عمل مشروع و مجازات مشروع از ناحیه‌ی شرعی جلوگیری کرد. 

از سال ۱۲۰۰ صلیبی‌ها حملاتشان را علیه اسلام آغاز کردند و تنها به حمله نظامی بسنده نکردند‌‌ همان حوادثی که در شام و اندلس روی داد؛ بلکه آنان به حملات فکری و تهاجم فرهنگی و ترجمه‌ی مخدوش قرآن و انتشار آن اقدام کردند تا اینکه وانمود کنند اسلام دین ترور، زور و خشونت است و برای وعده و پیمان میان انسان‌ها ارزشی قائل نیست. در ترجمه‌ الله را به قیصر ظالم ترجمه کردند یعنی اینکه مسلمانان از ستمکاران ستایش می‌کنند. صفات رحمان و رحیم خداوند را به مجازات کننده‌ی خشن و متکبر زورگو ترجمه کرده بودند؛ بنابراین صفاتی برای الله آورده بودند که به هیچ وجه شایان پروردگاری که او را می‌پرستیم نیست. پس از آن خاور‌شناسان به بدنام کردن چهره اسلام و مخدوش کردن سنت نبوی پرداختند و از‌‌ همان زمان اسلام‌هراسی را ترویج کردند. به همین خاطر هر نوع اقدام نابجای ما در مقابل تلوزیون‌های جهانی به تصویر کشیده می‌شود اگر چه در جای کوچکی هم صورت گیرد و چنان تبلیغ می‌کنند که اسلام آن گونه که خود تعریف می‌کنند دین ترور است. اما اسلام با اخلاق و ارزش‌ها گسترش یاقت به همین خاطر خداوند رب العالمین از پیامبرش با عناوینی چون فاتح بزرگ یا پیروز یا نیرومند یا مجاهد بزرگ ستایش نکرد بلکه این قسم بزرگ را یاد کرد: «وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» همانا تو دارای اخلاق والایی هستی. این جمله در جواب قسم آمده است یعنی در اوج تأکید؛ در زبان عربی هیچ تأکیدی بیشتر از قسم و لفظ «إن» و همچنین لام تأکید و استفاده از علی به جای فی کاربرد ندارد. همه این‌ها حکایت از آن دارد که‌ای محمد تو با اخلاق زیبا و والا پیروز و غالب هستی و اخلاق زیبا جزء اساسی فطرت توست. 

امروزه هم باید واکنش ما در مقابل دشمنان با عمل و اخلاق و برگرفته از ارزش‌ها و آراسته به صفات و شمائلی باشد که خداوند رسولش را به آن مزین کرده است؛ اما متأسفانه ما با وجود امکانات موجود اعم از جمعیت قابل توجه و امکانات مالی، کانال ماهواره‌ای یا سایتی قوی در اختیار نداریم که با پنج زبان اصلی پخش شود و به دفاع از اسلام بپردازد؛ حتی کتاب‌هایی که با این زبان‌ها منتشر شده‌اند بسیار اندک است. ما در تلاش هستیم صفات و ویژگی‌های اخلاقی رسول خدا را با سی زبان از طریق «اسلام اون لاین» برای همگان بازگو کنیم اما با تغییر مدیریت سایت نمی‌دانیم تا امروز چه کاری‌هایی انجام گرفته است. آیا ما با مال و دارایی خود و با درآمدهای نفتی توانسته‌ایم به اندازه‌ی کافی درباره‌ی رسول خدا (ص) و در دفاع از شخصیت او کتاب‌هایی با ترجمه‌های درست منتشر کنیم؟ چرا میلیون‌ها و بلکه میلیارد‌ها تومان به خاطر دفاع از رسول خدا و حیثیت او و آبروی امتش خرج نمی‌کنیم؟ ما از کانال اتحاد جهانی علمای مسلمان توانسته‌ایم کمک‌هایی را در قالب موقوفه جمع آوری کنیم اما این کمک‌ها بسیار ناچیز است در حالی که مسیحیان در سال ۱۹۸۸ در یک نشست در کولورادو که طی آن کشیش‌ها، ثروتمندان جمع کرده بودند یک ملیارد دلار کمک جمع آوری کردند. زیرا تعداد مسلمانان در آن زمان یک ملیارد نفر بود؛ آنان برنامه‌ریزی کرده بودند که برای بازگرداندن هر مسلمان از دین اسلام یک دلار نیاز است و این مبلغ را توسط انجمن‌های وابسته به خود گردآوری کردند. تظاهرات‌ها کافی نیست و ما تنها به این وسیله وارد بهشت نخواهیم شد بلکه با ایمان و عمل هماهنگ و خدمت به قرآن کریم به بهشت خواهیم رفت. 

زمانی که مشرکان رسول خدا (ص) را به باد استهزاء گرفتند خداوند به او دستور داد: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ» یعنی دینت را آشکار کن و رسالتت را برسان. امروز لازم است که رسالت رسول خدا از طریق اینترنت و تلویزیون و ساخت فیلم از زندگی آن بزرگوار و از شمائل و صفات او به صورت جدی و به طور مداوم تبلیغ شود. ما در اتحاد، نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل فرستادیم و از او خواستیم قانونی را وضع کند که از تهمت و تحقیر ادیان آسمانی و شخص رسول خدا (ص) را که بیش از 1 ملیارد و 700 ملیون مسلمان در جهان از او پیروی می‌کنند ممنوع کند‌‌ همانگونه که زیر سؤال بردن هولوکاست ممنوع است. ما باید به طور صحیح حرکت کنیم و در غیر این صورت رسول خدا (ص) ما را سرزنش خواهد کرد. بدا به روزی که بگوید: اینان را برگردانید چرا که به مسئولیتشان در قبال من عمل نکردند. با وجود همه‌ی این هتک حرمت‌ها اسلام مسیر خود را می‌پیماید و گسترش می‌یابد؛ اسلام غالب است و هیچ آیینی بر آن چیره نخواهد شد؛ هر روز تعداد زیادی در این دین الهی داخل می‌شوند و خشم و تنفرشان از اسلام به فضل و نعمت تبدیل می‌شود. حتی چنین حملاتی نیز مردم را به سمت مطالعه‌ی سیره‌ی رسول خدا سوق می‌دهد و باعث می‌شود گروه گروه به دین اسلام داخل شوند. این دین به عزت عزتمندان و ذلت ذلیلان به تمام نقاط جهان خواهد رسید. این اراده‌ی خداوند است و به فضل او می‌بینیم که دین اینگونه گسترش می‌یابد. اما چه خوب است که ما شرف مشارکت در گسترش آن را داشته باشیم. یکی از علمای بزرگ به سلطان آلب ارسلان می‌گوید: ‌ای سلطان کاروان دعوت و جهاد به راه خود ادامه می‌دهد تو باید شرف و افتخار مشارکت در آن را بیابی.